گریه میکنم که خدا بغل کنه منو که رفتنت نگیره از من روز روشنو نداره راهی به سمت تو این بیراهه ها باید تورو رها کنم توی این کوچه ها …

نگرد دنبال من،که آواره شد دلم تکلیف من مشخص شده باید برم سکوت کن وقتی که نمی دونی دردامو خیلی وقته محکم نگرفتی دستامو به مرگ نکشیده هنوز قصه ی من با تو ته این کوچه ی بن بست ول کردم دستاتو …

بیرون بریز هرچی توو چشماته بخند قدِ هرچی نخندیدی خدا حواسش به من وما نیست اگر نه …به من نمیرسیدی! بزار بیشتر تماشات کنم و باورم شه این لحظه رویا نیست من توو چشمای خیلیا زل زدم هیچ دختری قد تو زیبا نیست آشفته کن خرمن موهاتو دستاتو حلقه کن دور تنم حصار بکش دورتادورمونو بزار حس کنم کنارت منم!

تو مثه پر کشیدن از قاب و من مثه این عکس افسردم حس پرواز توو دلم بود و از کنارت تکون نمیخوردم با رویای آسمون خوابیدم بایه عالم ستاره توو مشتم تو بال پروازمو چیدی و من خودمو به خاطرت کشتم من واسه رسیدن به تو بود که خودمو با دویدن کشتم و تو یه سد شدی جلو راه من جای اینکه کوه بشی پشتم و من به خاطرت از آسمونا خودمو پرت کردم روی زمین اینبار نوبت تو بود که یکم به خاطرم تلاش کنی همین!

زمستان از عرق خیسو تابستان سخت برف می بارد آدم ها اول پیر،بعد کودک می شوند عقربه ها به عقب در حرکتند! هواپیما غرق می شود کشتی سقوط می کند خورشید در زمین می درخشد بر آسمانَم درخت می روید… من روی سقف راه می روم تو برای من شعر می نویسی من از تو می گریزم و تو… تو مرا در آغوش می کشی!

میون اینهمه آدم نگاه عاشقی بِت نیست دارم از ریشه می پوسم کسی حتی شبیهت نیست…

هنوز تو رو توو آغوش میگیرم هنوز توو خونه، تورو میبینم قهوت سرد نشه، بشین کنارم هنوز کلی حرف ……نگفته دارم موتو میبافم ،پیش شومینه عطرت همینجاست،خوبیش همینه فیلمی قدیمی میبینیم با هم چه خوبه با تو…..این حس و حالم

من و تنهایی و یادت توی این خونه جا موندیم صداتو می شنویم اما یه عمره بی صدا موندیم چقد دلواپسم بی تو واسه آینده ی خونه واسه این خاطراتی که ازش هیچی نمی مونه آره دیوونه ام وقتی تظاهر می کنم هستی تورو می بینم اما تو چشاتو رو به من بستی چشاتو بستی تا شاید نبینی درد و توو چشمام یه جوری دوری از من که نفهمی چی ازت می خوام

می خوای که بگذری از من یه روزی از همین روزا تو از دنیای من میری و ومفرد می شه جمع ما کنارم باشی باز واسم همیشه مثل رویایی همیشه بعد یک دیدار من و آوارٍ تنهایی با تو کم می شم هرروزو بی تو گم میشه تقدیرم خداحافظ بگو،بگذر بدونٍ تو نمی میرم… دلم خوش می شه به اینکه تو خوشبختی و آزادی تو با بی رحمیٍ دستات گذشت و یادٍ من دادی چه بهتر که ندونی تو چقد اینروزا آشوبم بپرسی حالمو شاید با صد حسرت می گم خوبم برو با اینکه می دونم عذابه واسم این دوری باید خوشبخترین باشی من آروم …

هنوز خوابتو میبینم توو بیداری کنارم باش تو با چشای خوشرنگت همه دارو ندارم باش یه دنیایی بساز واسم که عشق توو خونمون باشه که هرچی از خدا میخوایم توی آیندمون باشه نمیتونی ازم رد شی تورو با من همه دیدن تو رویایی ترین حسی که من توی خودم دیدم